نقد و بررسی فیلم Road House | درگیری خیابانی به سبک UFC
فیلم Road House جدیدترین ساخته داگ لیمان (Doug Liman) با نقشآفرینی جیک جیلینهال، کانر مکگریگور و دنیلا ملکور بازسازی فیلمی از سال 1989 با همین نام است. در این فیلم با قهرمان سابق UFC، الوود دالتون (جیلینهال) همراه میشویم که وظیفه جلوگیری از درگیری مشتریها در یک رستورانت کنار ساحل بنام Road House را برعهده دارد. در ادامه به نقد و بررسی این فیلم خواهیم پرداخت.
بررسی فیلم Road House
در ابتدای مقاله نقد و بررسی فیلم Road House بهتر است کمی در مورد کارگردان این اثر بگوییم. داگ لیمان یکی از کارگردانهای برجسته هالیوود هست که آثار جذاب و سرگرمکنندهای مثل لبۀ فردا (Edge of Tomorrow) و خانم و آقای اسمیت (Mr. and Mrs. Smith) را ساخته است. یکی از دلایلی که لیمان سراغ بازسازی فیلم Roadhouse (1989) به کارگردانی رودی هرینگتون رفت، ساخت یک اثر اکشن با مبارزات تنبهتن بود که تا حد امکان مبارزات آن واقعی بهنظر برسد. پس از اینکه لیمان با جیلینهال ملاقات کرد، نهتنها برای ساخت این فیلم مصممتر شد، بلکه قهرمان داستان خود را نیز پیدا کرد.
فیلم کافه کنار جاده یکی از سریعترین آغازها را در بین فیلمهای اکشن یک دهه اخیر دارد. بدون فاصله با یک مبارزه نفسگیر درگیر میشویم و در همان دقایق ابتدایی، دوربینِ روان و شناور هِنری براهام، به مخاطب میفهماند که این فیلم با دیگر آثار اکشن فرق دارد. در همین حال که از این مبارزه هیجانانگیز لذت میبریم، قهرمان داستان، الوود دالتون، وارد رینگ میشود. به محض اینکه رقیب دالتون که شش حریف قبلی خود را شکست داده است، چهره او را میبیند، جا میزند و دالتون خیلی راحت پول شرطبندی را بدون حتی زدن یک مشت برنده میشود.
چیزی که فیلمهای امروزی قادر به انجام دادن آن در بیست دقیقه ابتدایی نیستند، فیلم کافه کنار جاده در کمتر از ده دقیقه انجام میدهد. مخاطب با قهرمان آشنا میشود که یک مبارز حرفهای است؛ از این موضوع با خبر میشود که گذشته ترسناکی دارد که حتی قهرمانهای حرفهای از او هراس دارند؛ و در نهایت آشنایی با محرک اصلی داستان که همانا استخدام شدن توسط فرانکی برای کافه خود است. در یک فیلمی که هدف آن چیزی جز سرگرمی و ترشح آدرنالین نیست، هیچ چیزی بدتر از شروع کُند و ریتم آهسته نیست که این اثر دقیقا در جهت مخالف آن حرکت میکند.
فیلم تا حد زیادی از گزافهگویی پرهیز میکند. تمام سکانسهای موجود در فیلم اگر در راستای روایت داستان نباشد، تماشای آن نیز خالی از لذت نیست. پس از اینکه الوود دالتون به کافه میرود تا کار خود را شروع کند، فیلم به آرامی تمام شخصیتها را معرفی و ما را با دنیای تازهای که دالتون وارد آن شده آشنا میسازد. کار زیرکانهای که داگ لیمان در پس زمینه انجام میدهد، آهسته کردن ریتم فیلم است تا سکانس اولین مبارزهی دالتون انفجاری باشد. اما چیزی که در سکانس مبارزه شما را غافلگیر میکند خود مبارزات نه، بلکه کمدی خاص و جوکهای دالتون است.
چیزی که مبارزات فیلم کافه کنار جاده را جذاب میسازد، کات نخوردن فیلم در این لحظات است. همین اولین مبارزه دالتون را در نظر بگیریم. دالتون یک گروه پنج نفری را چنان چککاری میکند که همه انگشت به دهان میمانند، اما نکته حیرت انگیز این سکانس، کات نخوردن فیلم است. چیزی که لیمان به دنبال آن بود، فیلمبرداری مبارزات به سبک مسابقات UFC است. در این مسابقات حرفهای، دوربین هیچوقت کات نمیخورد تا مخاطب حتی برخورد یک مشت را هم از دست ندهد.
جادوی هنری براهام (فیلمبردار) و استیو براون (طراح مبارزات) اینجا خودش را نشان میدهد. هر سکانسی که در فیلم دیده میشود درواقع به سه روش مختلف فیلمبرداری شده است. یک بار به سبک هالیوود و دو بار به سبک مبارزات UFC. در نهایت، در اتاق تدوین با ترکیب این سکانسها شاهد مبارزاتی هستیم که واقعا حس مبارزه را به مخاطب القا میکند. اما در بعضی سکانسها، میتوانست تدوین به مراتب کمنقصتر باشد. اما تدوینگر این فیلم، داک کروتزر، با جا دادن دقیق آهنگهای مختلف این نقص خود را جبران کرده است.
یکی از بخشهای غافلگیر کننده این فیلم، شخصیت ناکس با نقشآفرینی کانر مکگریگور، قهرمان UFC ایرلندی بود. بهعنوان یک مبارزه حرفهای که تا حالا هیچ تجربه بازیگری نداشته است، مکگریگور واقعا در نقش خود بسیار خوب ظاهر شده است. با اضافه شدن شخصیت ناکس نهتنها دیوانگی در فیلم شدت پیدا میکند، بلکه بخش کمدی آن نیز جان تازهای میگیرد.
با وجودیکه فیلم کافه کنار جاده یک اثر سرگرمکننده بسیار جذاب است یک سری اشکالهایی نیز دارد. یکی از بخشهای که کمتر به آن پرداخته شده بود گذشته الوود دالتون بود. بجز یک مسابقه رسمی او که به شکل فاجعهباری تمام شد، دیگر چیزی از افتخارات یا تجربیات گذشته او نمیدانیم. یکی دیگر از مشکلات فیلم، تدوین شلخته بعضی از سکانسها و جلوه کامپیوتری ضعیف فیلم است که این موضوع در سکانس تصادف دالتون با ماشین به وضوح دیده میشود.
نکته غافلگیر کننده فیلم نبود درس اخلاقی در آن است. طی یک دهه اخیر، بهقدری فیلمها به دنبال درس زندگی و شعار دادن هستند که نبود آن در یک فیلم برایمان غافلگیر کننده شده است. نبود این قطب اخلاقی در فیلم نشان میدهد که سازنده اثر میداند که درحال ساخت چه فیلمی است. کسی برای گرفتن درس اخلاق و زندگی سراغ فیلم Road House نمیآید؛ مخاطب دنبال دیدن زد و خورد شدید و خونریزی هستند و داگ لیمان دقیقا همان چیز را ارائه میدهد.
جمعبندی
فیلم کافه کنار جاده یک اثر سرگرمکننده بزرگسالانه با یک عالمه مبارزه نفسگیر و کارگردانی فوقالعاده است. فیلم به بیراهه نمیرود و ریتم خوب آن، دو ساعت سرگرمی خالص را برایتان ارائه میکند. شیمی دالتون و ناکس در فیلم فوقالعاده است و انتخاب آهنگهای مختلف برای تنظیم حال و هوای سکانسها بینظیر است. فیلم از نظر تدوین و جلوه بصری میتوانست به مراتب بهتر باشد و نگاهی عمیقتر به گذشته الوود بیندازد تا شخصیت او قابل لمستر ظاهر میشد. در نهایت، فیلم Road House همان چیزی است که از یک فیلم سرگرم کننده با مبارزات تنبهتن و چاشنی کمدی توقع دارید. امیدواریم نقد و بررسی فیلم Road House برایتان جذاب بوده باشد. نظرات خود را با ما به اشتراک قرار دهید و بگویید که آیا از فیلم جدید داگ لیمان لذت بردهاید؟