نقد و بررسی فیلم Monkey Man
دیو پتل در اولین تجربه کارگردانی خود سراغ ساخت یک فیلم اکشن نفسگیر و هیجانانگیز رفته که با سربلندی تمام توانسته از چالش ساخت آن بیرون آید. فیلم Monkey Man داستان پسری با نام مستعار بابی (دیو پتل) است که دنبال گرفتن انتقام از افرادی که خانه و خانوادهاش را در کودکی به آتش کشیدهاند. برای رسیدن به هدفش، بابی در مبارزات زیرزمینی اشتراک میکند و در نهایت بهعنوان خدمه در هتلی که دشمنان او حضور دارند استخدام میشود. در ادامه به بررسی و نقد فیلم Monkey Man خواهیم پرداخت.
فکر میکردم فیلم Monkey Man از همان تمرکز اصلی خود را روی زد و خورد بگذارد و توقع داستان گیرا و عمیق را نداشتم. اما دیو پتل یکی از بهترین داستانهای ممکن را با استفاده از تکنیک داستانگویی سفر قهرمان در دل یک فیلم اکشن قرار داده است که بهخوبی از تمام عناصر فرهنگی و افسانهشناسی هند استفاده میکند. چیزی که حیرت مرا بیشتر از هر چیزی برآورد، تعادل بسیار خوب از استفاده این خردهفرهنگها و جا دادن آن در داستان بود.
سینمای هند به خاطر موزیکال بودن و استفاده بیش از حد از آهنگ مشهور است. دیو پتل در عوض حذف این المان سینما هند در فیلم مرد میمونی، آن را با فرمت سینمای هالیوود استفاده کرده است. در طول فیلم چند آهنگ هندی مختلف پخش میشود که حس هیجان را در مخاطب بیشتر میسازد تا اینکه آنها را از فیلم زده کند.
اما بهترین جایی که فیلم از موسیقی هند استفاده میکند، زمانی است که پروتاگونیست به معبد میرود و آنجا بر اساس ریتمی که استاد موسیقی برای او تعیین کرده شروع به تمرین میکند. ضربات بابی بهقدری خوب با ضربات دست استاد موسیقی روی طبل هماهنگ است و تدوین دقیقی دارد که غیرممکن است مخاطب با ریتم این سکانس همراه نشود.
تنها بخش موسیقی نیست که در فیلم Monkey Man با فرهنگ هند عجین شده است. یکی از شخصیتهای مهم داستان، یک گورو یا استاد مذهبی است که بسیاری از مردم کورکورانه به دنبال او میرود که حتی به مسائل سیاسی هند نیز دخالت میکند. این یکی از مشکلات اساسی کشور هند که سالیان بسیاری با آن دست به گریبان است.
فیلم در کنار این مسائل به وضعیت فاجعهبار فاصله طبقاتی در هند میپردازد. از آنجایی که داستان فیلم به اندازه کافی با مسائل سیاسی و انتقامی درگیر است، دیو پتل نشان دادن این بخش زندگی در هند را برعهده دوربین گذاشته است. در یکی از سکانسها دوربین آسمانخراشهای شهر را نشان میدهد و پس از آن، دوربین باید ارتفاع خود را کم کند تا بتواند زندگی شخصیت اصلی که در خرابهها زندگی میکند را نشان دهد. این موضوع حتی در وسیله نقلیه این افراد نیز دیده میشود که در میان آن همه ماشینهای لوکس و اسپورت او مجبور به استفاده از یک رکشا است.
این موضوع حتی در سکانسهای اکشن فیلم نیز دیده میشود. پروتاگونیست قادر نیست با این افراد در زمین مبارزه کند، بلکه باید طبقه به طبقه بالا برود تا در نهایت به آن شخصی که مردم او را تا درجه خدایی بالا بردهاند، برسد. همانند فیلم اژدها وارد میشود، شخصیت اصلی این فیلم نیز باید هر طبقه با دشمنهای قویتر و بزرگترین مبارزه کند تا به حریف نهایی برسد.
البته لازم به ذکر است که فیلم Monkey Man داستانی کاملا جدید و نو را روایت نمیکند. بلکه بهخوبی از تمامی المانهای داستانگویی یک قصه انتقام استفاده میکند و برای نجات دادن آن از یکنواختی، چاشنی فرهنگ و موسیقی هند را به آن اضافه کرده است.
در حالیکه این همه جهانسازی و شاخ و برگ دادن به داستان فیلم با فرهنگ هند به غنی شدن فیلمنامه کمک کرده، باعث شده است تا سکانسهای اکشن فیلم کمتر باشند. گرچند کیفیت این سکانسها بینظیر است اما رسیدن به اولین سکانس مبارزه حساس فیلم طول میکشد. با وجودیکه این جهانسازی و معرفی شخصیت اصلی در اول فیلم مهم است و بهخوبی نشان داده میشود، اما باعث شده تا فیلم دیر به لحظات هیجانانگیز و طلایی خود برسد.
ولی زمانیکه سکانسهای اکشن فیلم شروع میشود دیگر لحظهای برای آرام گرفتن نخواهد داشت. مبارزات تنبهتن با استفاده از وسیلههای دم دستی و همچنین استفاده درست از دوربین برای نشان دادن تمامی ضربات عالی است. ممکن است زوایای دوربین فیلم کمی عجیب بهنظر برسد که دلیل آن استفاده از آیفون برای فیلمبرداری است. با وجودیکه دوربین این گوشی کیفیت فوقالعادهای در ضبط دارد، اما کوچک بودن لنز آن در مقایسه با دوربین حرفهای باعث میشود تا فیلمبردار تا جای ممکن به بازیگران نزدیک باشد و از قاببندیهایی استفاده کند که هر دو شخصیت در سکانس حضور داشته باشند.
نکته مهم در بخش فیلمبرداری این است که دیو پتل آشنایی کامل با استفاده از دوربین و دانش کافی را دارد. لحظهای که در سکانس پایانی فیلم، بابی وارد آشپزخانه هتل میشود، چون مدام در حال حرکت کردن رو به جلو است، دوربین نیز با او حرکت میکند و بهعبارتی بیننده با او همراه میشود. اما در سکانس دیگری که با یک اتاق با دو فرد دیگر بهصورت همزمان مبارزه میکند، دوربین ساکن است چون کاراکتر اصلی در لحظه حرکت روبه جلو ندارد. بهعبارتی در این سکانسها، دوربین مخاطب را در قامت همراه نامرئی شخصیت اصلی قرار میدهد.
جمعبندی
فیلم Monkey Man بهعنوان اولین تجربه کارگردانی دیو پتل که تجربه بسیار کمی در خصوص فیلمهای اکشن دارد، فوقالعاده است. بدون شک فیلم مشکلاتی مثل ریتم و ایرادهای داستانی کوچکی دارد، اما کیفیت کلی اثر بهقدری خوب است که بتوان فیلم را یک اثر اکشن لذتبخش تلقی کرد. مهمترین نکته فیلم مرد میمونی نمایش استعداد دیو پتل در کارگردانی بود و باید منتظر ماند که این بازیگر و کارگردان با استعداد بریتانیایی از این پس چه داستانی برای گفتن دارد.