نقد و بررسینقد و بررسی سریال

نقد و بررسی سریال Fallout | طعمی جدید از آخرالزمان

قیمت لحظه ای ارزهای دیجیتال او ام پی فینکس

یکی از مهم‌ترین و موردانتظارترین سریال‌های امسال بدون شک سریال Fallout بود. اثری که توسط آمازون ساخته و وظیفه نوشتن و خلق آن بر دوش جاناتان نولان، خالق سریال Westworld بود. این سریال که بر اساس سری بازی‌هایی با همین نام، ساخته استودیوی بتسدا خلق شده، توانست نظر مثبت طرفداران این سری بازی‌ها و همچنین طرفداران سریال را به خود جذب کند. در ادامه به نقد و بررسی سریال Fallout خواهیم پرداخت.

در همین اول نقد سریال Fallout باید بگویم که یکی از مهم‌ترین سوالاتی که هر نویسنده و کارگردانی قبل از اقتباس بازی‌های ویدئویی در مدیوم دیگر باید از خود بپرسد این است: «با این اثر چه چیزی را می‌توانم ارائه کنم که در بازی‌ها وجود نداشت یا قابل ارائه نبود؟» مشخص است که جاناتان نولان مدت زیادی را صرف پیدا کردن جواب سوال کرده است؛ چون سریال Fallout نه‌تنها توانسته جذابیت‌های بازی را حفظ کند، بلکه به موارد داستانی اشاره می‌کند که در بازی‌ها کمتر به آن پرداخته شده بود.

چرا این مسئله مهم است؟ چون قبل از هرچیزی، یک اثر هنری باید دلیلی برای خلق شدن داشته باشد. وقتی دلیلی برای خلق یک اثر وجود ندارد، وقتی یک اثر چیز جدیدی برای ارائه نداشته باشد، از همان اول در مسیر تبدیل شدن به یک اثر خوب و ماندگار شکست می‌خورد. چیزی که سریال Fallout را از یک اثر خوب و ماندگار، به یکی از بهترین سریال‌های چند سال اخیر تبدیل می‌کند، این است که در همان قسمت اول این مسئله را حل می‌کند.

در واقع، سریال Fallout یک اپیزود آغازین بی‌نقص دارد. تمام وظایفی که یک اپیزود آغازین دارد را انجام می‌دهد و در کنار آن چاشنی و طعم خاص دنیای فالوت را نیز حفظ می‌کند. در همان اپیزود یک ساعته، مخاطب چه با دنیای فالوت آشنا باشد چه نباشد، کاملا با شخصیت‌ها آشنا می‌شود، هدف آن‌ها را درک می‌کند، آشنایی کافی با دنیای سریال پیدا می‌کند و مهم‌تر از همه، سریال دلیلی برای تماشای اپیزودهای بعدی به مخاطب می‌دهد.

اگر با دنیای Fallout آشنا بوده باشید، قطعا برای روایت داستان جدید که بُعدهای تازه‌ای این برهوت آخرالزمانی را نشان می‌دهد شما را به وجد خواهد آورد؛ و اگر اولین برخورد شما با این دنیا باشد، به‌قدری جذاب و خوب ارائه می‌شود که دلتان می‌خواهد بیشتر و بهتر آن را بشناسید. از همین جهت است که اپیزود آغازین سریال فالوت به بهترین شکل ممکن، رسالت خود را انجام می‌دهد.

به دنیای عجیب سریال Fallout خوش آمدید

نقد و بررسی سریال Fallout

بزرگ‌ترین نکته مثبت سریال Fallout که در این نقد باید به آن اشاره کنم، تنوع شخصیت‌ها و رشد آن‌ها در طول سریال بوده که در اثر آن، فالوت از یک سریال آخرالزمانی خشک و خالی به یک تجربه پویا و جذاب تبدیل شده است. شخصیت اصلی سریال دختری بنام لوسی است که پس از ربوده شدن پدرش توسط یک گروه Raiders، تصمیم می‌گیرد از والت خود بیرون آمده و برای اولین بار به دنیای بیرون که پر از خطر است، سفر کند. از سوی دیگر شخصیت ماکسیموس را داریم که برای فرقه برادران پولادین خدمت می‌کند که تا حدی با دنیای ترسناک پس از جنگ اتمی آشنا است. در نهایت شخصیت Ghoul را داریم که نزدیک صد سال است در این دنیای مرده، زندگی کرده است.

انتخاب سه شخصیت با سه تجربه متفاوت از آمریکای پس از جنگ اتمی باعث شده تا مخاطب یک تجربه کامل از این دنیای آخرالزمانی را داشته باشد. اما این شخصیت‌ها صرفا وسیله‌ای برای روایت داستان از نقطه نظرات مختلف نیستند. با گذشت هر اپیزود، تمام این کاراکترها تکامل پیدا می‌کنند. دچار تغییرات خوب و بدی می‌شوند که نشان‌دهنده مسیری است که طی کرده‌اند. از  سوی دیگر، این تکامل به‌نحوی نیست که یکی از شخصیت‌ها نسبت به دیگری وقت و ارزش بیشتری دریافت کرده باشد؛ هرکدام درکنار پیشرفت شخصیتی، رسالت داستان‌گویی دارند که تا پایان فصل به‌بهترین شکل ممکن انجام می‌دهند.

اما سریال Fallout تمام جهان‌سازی خود را برعهده شخصیت‌ها نمی‌گذارد. طراحی صحنه و لوکیشن‌هایی که سریال در آن جریان دارد آخرالزمان واقعی را نجات می‌دهد که در سری بازی‌های فالوت دیده بودیم. چیزی که بیشتر از همه من را هنگام تماشای سریال به وجد آورد، ریزه‌کاری‌هایی بود که فقط افرادی که بازی‌ها را تجربه کرده باشند متوجه آن می‌شدند. نمونه آن مبارزه‌ی حماسی Ghoul در شهر بود که در چند ثانیه چندین دشمن را از بین می‌برد که یادآور سیستم V.A.T.S. در بازی‌های فالوت بود.

سخت‌ترین کاری که سازندگان سریال فالوت برعهده داشتند، جذب توجه طرفداران سرسخت این سری بود که جاناتان نولان از آس پیک خود استفاده کرد؛ سکانس‌های فلش بک شخصیت Ghoul. در این سکانس‌ها، برای بار اول با جزئیات بیشتری با دنیای قبل از جنگ آتمی آمریکا آشنا می‌شویم که در طی آن یک سری افشاگری‌هایی صورت می‌گیرد که نتیجه آن سکانس طلایی اپیزود آخر است که با تدوین جادویی Ali Comperchio مو به تن آدم سیخ می‌کند.

اقتباس درست از یک بازی ویدئویی

کاراکتر Ghoul

طی چند سال اخیر، کیفیت آثار اقتباسی از بازی‌های ویدئویی چندین درجه بالاتر رفته است. از سریال The Last of Us گرفته تا انیمیشن Arcane و سوپر ماریو. چیزی که همه این آثار فوق‌العاده به‌صورت مشترک آن را دارند در قدم اول وفاداری به منبع اقتباس و در قدم دوم احترام به قواعد مدیومی است که آن را اقتباس کرده‌اند.

اما چیزی که سریال Fallout را برایم خاص‌تر از بقیه آثار اقتباسی می‌کند، اضافه کردن جزئیاتی بود که در بازی‌ها به آن توجه نشده بود یا فرصت روایت آن خلق نشده بود. این نکته باعث شد سریال Fallout درکنار یک اقتباس خوب، چیزی به دنیای Fallout اضافه کند که ارزش آن را چند برابر می‌سازد. در واقع، سریال فالوت با این کار خود را از یک اثر اقتباسی برای ارضای مجدد طرفداران قدیم و جدید جدا کرد و تبدیل شد به اثری که به‌تنهایی خود چیزی برای گفتن دارد.

با اضافه کردن نکات داستانی جدید، سریال فالوت مسیری درستی را طی کرد تا خود را از یک اثر اقتباسی خوب به اثری که نیازمند آن بودیم تبدیل کند. البته، نباید فراموش کرد که دقت در جزئیات در طراحی محیط، لباس‌ و هرچیزی که مربوط به دنیای فالوت بود که روایت این بخش از داستان را بسترسازی کرد. در نهایت، سریال Fallout چیزی است که از هر اثر اقتباسی خوب ویدئو گیمی توقع داریم.

جمع‌بندی نقد سریال Fallout

شخصیت لوسی در سریال فالوت

سریال Fallout بدون شک یکی از بهترین سریال‌های ساخته شده چند سال اخیر و اقتباسی از ویدئو گیم است. تعادل خوب بین تکامل و پیشرفت شخصیت‌ها، جهان‌سازی و در نهایت ارائه چیزی که در بازی‌های این فرنچایز ندیده بودیم، باعث شده تا با یک اثر اقتباسی با کیفیت روبه‌رو باشیم.

مسعود کاظمی

هدف هنر رهاسازی لحظه‌ای آدرنالین نیست؛ بلکه خلق آرامش و شگفتی تدریجی و مادام‌العمر است. - گلن گولد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پانزده + 9 =

دکمه بازگشت به بالا