نقد و بررسی انیمیشن The Wild Robot – به سوی جستن طبیعت خویشتن
یکی از آثار غافلگیر کننده 2024، جدیدترین ساخته استودیوی DreamWorks بود. انیمیشنی که با تبلیغات گستردهای اکران نشد، اما آنقدر خوب بود که همه طرفداران انیمیشن و سینما درباره آن صحبت میکردند و همه متفقالقول به ستایش آن پرداختند. شاید در قدم اول این ستایش همگانی برای عجیب بهنظر میرسید، اما پس از تماشای این اثر زیبا و دلپذیر، عجیب بود برایم که چرا بیشتر از این به ستایش انیمیشن The Wild Robot نپرداختند. در این مقاله به نقد و بررسی و همینطور نگاهی عمیقتر به موضوعات داستانی The Wild Robot خواهیم انداخت. با تکشات همراه باشید.
هر موجودی، طبیعتی دارد که تلاش میکند به آن وفادار بماند. تلاش میکند همان مسیری که تکامل طبیعت برای آن در پیش گرفته است، همان را طی کند. شاید این موضوع در رابطه با انسانها که قوه ادراک و تجزیهوتحلیل دارند کمی متفاوت باشد، اما برای مابقی موجودات زنده ایکوسیستم زمین، این موضوع کاملاً صادق است. درختها، نباتات، حیوانات، خزندگان و دیگر موجودات به همان مسیری ادامه میدهند که تکامل آنها را سوق داده است. اما اگر زنده ماندن و طبیعت تقاضای این را داشته باشد که ذات و طبیعت خود را تغییر بدهیم چه؟ اگر طبیعت موجودات در تغییر طبیعت خودشان باشد چه؟ این دقیقاً سوالی است که انیمیشن The Wild Robot قصد دارد به آن پاسخ بدهد یا حداقل بذر این تفکر را در ذهن مخاطب بکارد.
در جستجوی طبیعت خویشتن
داستان انیمیشن The Wild Robot درباره یک نوع پیشرفته از ربات است که آن را با نام رُز میشناسیم. این نوع رباتها در هر کاری که نیاز باشد، انسانها را کمک میکند اما ربات قصه ما در دل طبیعت فرود میآید. جایی که هیچ انسانی زندگی نمیکند و فقط طبیعت بکر و خالص با حیوانات جنگل در آنجا حضور دارند. با این وجود، رُز شروع میکند به یادگیری زبان حیوانات چون فکر میکند آنها او را سفارش دادهاند و باید مأموریت خود را به پایان برساند. در این راستا، یکی از حیوانات جنگل، مأموریت نگه داری و بزرگ کردن یک جوجه غاز را به او میدهد. مأموریتی که چندین فصل طول خواهد کشید و این ربات هیچ آگاهی و آمادگی از مادر شدن یا مادر بودن ندارد. انیمیشن اینجا سوال خوبی میپرسد، کی هست که واقعاً آماده مادر شدن باشد؟
درحالیکه رُز تلاش میکند این جوجه را پرورش دهد، یک روباه تصمیم میگیرد به او کمک کند. روباهها همیشه موجوداتی زیرک و آب زیرکاه بودهاند اما در افسانهشناسی داستانگویی، همیشه یار خوبی برای پیدا کردن مسیر است. البته که روباه داستان ما نیز دلایل خود را برای این کار دارد. بالاخره جای خوابی پیدا میکند، بهراحتی غذا پیدا میکند، اما مهمتر از آن، بالاخره موجودی پیدا شده است که او را شر خالص نمیبیند. همدم و یاری پیدا کرده که حاضر است با وجود بدیهایی که دارد، کنار او بماند و با او باشد.
انیمیشن The Wild Robot یکی از بهترین آثار چند سال اخیر بوده که یک رابطه واقعی و قابل لمس را به تصویر میکشد. هر کدام از شخصیتها با نواقصی که دارند کنار یکدیگرند و تلاش میکنند برای بهتر شدن برای یکدیگر. با وجودیکه مادر براتبل عملاً یک ربات است، مخاطب هیچوقت این فکر را نمیکند که او مادرش نیست چون رابطه عاطفی آنها چیزی فراتر از شکل ظاهری است که دارند. پیوند عمیق عاطفی آنها، به قول خود انیمیشن، از قلب آنها میآید. و قلب برایش اهمیتی ندارد که شخص مقابل از چه سرشتی است، آن را دوست میدارد و برای او تلاش میکند.
یک بخش عمدهای از انیمیشن The Wild Robot صرف نشان دادن طبیعت خاص هر کدام از موجودات میشود. اینکه نمیشود یک جوجه غاز مثل انسانها شنا کند یا رفتارهای رباتی داشته باشد. در این درگیری که بین رُز و برایتبل (جوجه غاز) در نیمه اول انیمیشن رخ میدهد که چطور هردوی آنها بخاطر دور بودن از طبیعت اصلی خود و همینطور محلی که به آن تعلق ناراحت و غمگین هستند. اما چیزی که این انیمیشن را استثنایی میکند، تکیه دادن بر طبیعت نیست، بلکه پیشنهاد آن بر غلبه بر طبیعت و تبدیل شدن به چیزی بهتر است.
درست است که برایتبل نمیتواند مانند انسانها شنا کند، اما میتواند مانند یک عقاب، چابک و تیز پرواز کند. هنگامیکه برایتبل برای پرواز کردن نیاز به استاد دارد و غازهای دیگر از کمک به او سر باز میزنند، رُز از عقابی که آنجا زندگی میکند کمک میخواهد. غازها همیشه مثل غازها پرواز میکنند چون فقط از آنها الگو میگیرند، اما برایتبل چون الگو و استادی داشته که با سرعت و چابکی بیشتر پرواز میکند، در این بخش یک سر و گردن از بقیه غازها جلو میزند. پرواز کردن در طبیعت برایتبل است، همانطور که خدمترسانی در طبیعت رُز است؛ اما هیچکس نمیتواند تعیین کند که برایتبل میخواهد چطور پرواز کند و رُز به چه موجوداتی کمک برساند.
ما انسانها هم در بسیاری از مواقع چنین هستیم. طبیعتهای مختلف و متنوعی داریم. زیستن، شاد بودن، احساس داشتن در طبیعت ماست و نمیتوان آن را انکار کرد. اما اینکه چطور زیست کنیم، کجا زیست کنیم، چه چیزی ما را شاد میسازد و چه چیزی احساسات و عواطف ما را بر میانگیزد، چیزیست که خودمان باید آن را کشف کنیم و بر آن استوار باشیم.
طبیعت در مقابل صنعت
یکی از بخشهایی که فیلم به شکل فوقالعادهای آن را به تصویر میکشد، تقابل صنعت و طبیعت است. هنگامیکه که رُز تازه به جنگل میآید و هیچ ایدهای از زندگی موجودات این طبیعت بکر ندارد، تلاش میکند تا حیوانات را کمک کند، بیخبر از اینکه فقط کار آنها را سختتر میسازد. طبیعت یک چرخه عجیب و غریبی دارد که کار میکند. همه موجودات به نحوی غذای خود را پیدا میکنند و شکارچی دنبال شکار خود میرود. اما به محض اینکه یک موجود بیگانه وارد این چرخه شود، همه چیز را برهم میریزد.
حقیقتاً، ما انسانها طی چند دهه اخیر تبدیل به این موجود بیگانه شدهایم. فکر میکنیم درحال تلاش برای زندگی بهتر و آسودتر هستیم اما فقط درحال تخریب طبیعیتی هستیم که قبل از ما عالی بود. خبری از افزایش گرمای جهانی نبود؛ یخچالهای قطبی هنوز یخزده بودند و هزاران هکتار جنگل در سرتاسر جهان بخاطر انسانها هنوز آتش نگرفته بود و خانه میلیونها موجود زنده بود. انسان با دور شدن از طبیعت خویش، طبیعت را نابود میکند.
در لحظهای از انیمیشن The Wild Robot هست که بخاطر رباتهایی که انسانها برای آسودگی خویش ساختهاند، جنگلی که همه حیوانات داستان در آن زندگی میکنند به آتیش کشیده میشود اما حیوانات جنگل دست به کار میشوند تا خودشان جنگل را نجات دهند. واقعیت این است که طبیعت میداند چطور خود را ترمیم کند، اگر دخالتی در آن نباشد. نمونه آن دوران پاندمی کووید-19 بود. هنگامیکه که انسانها نزدیک یک سال به قرنطینه رفتند، زمین نفس دوبارهای کشید. حتی سوراخ لایه اوزون تا حدی ترمیم شد و آن سال یکی از پاکترین آب و هوا را طی چند سال اخیر داشتیم. انسان با خلق صنعت برای آسایش خود، طبیعت را به سمت ویرانی هُل داده است.
جمعبندی
انیمیشن The Wild Robot یک شاهکار بینظیر است. انیمیشنی که همه چیز آن سر جای خودش قرار دارد. سرگرمکنندهست و در عین حال به مسائل عمیقی میپردازد. لحظات شاد و خندهداری دارد اما اشک شما را هم در میآورد. مدتها بود که چنین انیمیشنی ساخته نشده بود و باید بگویم که این اثر تا اینجا، بهترین فیلم 2024 بوده است.