مدیوم سینما، دقیقا مثل هر فرم دیگری از هنرهای تجسمی، ماهیت و رسالت اصلیاش این است که به هنرمند اجازه بدهد هر ایدهای که در ذهنش میپروراند یا هر تصویری که در خیالش نقش میبندد را با استفاده از امکانات موجود در فرمهای متفاوت هنری، از دنیای خیال بیرون بکشد و آن را حداقل از بُعد بصری و حتی بعضا فیزیکی، به دنیای واقعی منتقل کند. گاهی این دنیای واقعی به جایی میرسد که تماشای آن ممنوع میشود. در این مقاله سعی کردیم به معرفی فیلم های ممنوعه تاریخ سینما بپردازیم.
سینما و بعدا بازیهای ویدئویی، جزو مدیومهای هنری ماخری به شمار میروند که همچنان دوران تکامل خود را سپری میکنند و به معنای واقعی کلمه نیز نمیتوان حد و مرزی برای به تکامل رسیدن آن ترسیم کرد. از خنداندن مردم با یک نمایش خندهدار و کمدی، تا به وحشت انداختن آنها از طریق یک اثر سینمایی ترسناک و کاملا متفاوت. یا حتی مطرح کردن مفاهیم عمیق فلسفی، اجتماعی، هنری و … در قالب یک اثر سینمایی یا یک نمایش تئاتر. گاهی اوقات هم کارگردانان متعددی پیدا میشوند که ذهن بسیار آشفتهای دارند و سعی میکنند کابوسهای شبانهی خود را در قالب یک اثر سینمایی به تصویر بکشند و آن را با دیگران به اشتراک بگذارند. آثاری که لزوما نمیتوان به آنها برچسب “فیلم ترسناک” زد و در ژانرهای مختلفی ایدههای خود را مطرح میکنند.
گاهی اوقات حتی یک فیلم کمدی و طنزِ طعنهآمیز هم میتواند تبدیل به یک اثر نامتعارف شود و کار را برای تیم تبلیغاتی یک فیلم سینمایی بسیار دشوار کند. یکی از رایجترین مشکلاتی که آثار ساخته شده توسط این دسته از کارگردانهای نسبتا عجیب با ایدههای غیرعادیشان مواجه میشوند، مواجه شدن با ممنوعیتهای سرتاسری و گسترده از طرف کشورهای مختلف و سالنهای سینماییشان است. این دسته از فیلمها به شکلی کاملا افسار گسیخته، بدون هیچگونه خودسانسوری و در لفافه سخن گفتنی، پیامهای تکاندهنده و بسیار درگیرکنندهشان را به مخاطبینشان منتقل میکنند و البته خیلی زود هم با عواقب غیرقابل جبرانش مواجه میشوند. از خشونت بیحد و مرز و پرداختن به مفاهیم عمیق اجتماعی مثل مذهب گرفته، تا ورود کردن به مسائل سیاسی و آثاری با محتویات شکنجه، تجاوز و … که باعث ممنوعیت این فیلمها در بسیاری از کشورهای جهان شدهاند.
در ادامه این مطلب با ما همراه شوید تا 10 تا از مشکلسازترین فیلم های ممنوعه تاریخ را به همراه کشورهایی که این دسته از فیلمها را شدیدا ممنوع اعلام کردهاند، به شما معرفی کنیم. بدون هیچ تردیدی، یک فیلم بیدلیل از سوی اکثر کشورهای جهان (از جمله کشورهای آزاد غربی) ممنوع اعلام نمیشود. پس آماده باشید که قرار است با 10 تا از تکاندهندهترین تجربههای سینمایی عمرتان آشنا شوید. فیلمهایی که بعضا ایدههای دیوانهکنندهشان تا مدتها در گوشهای تاریک از حافظهتان جا خشک میکنند و به همین راحتیها نیز نمیتوان تماشا کردن آنها را به دیگران پیشنهاد کرد. در انتهای توضیحات مربوط به هر یک از فیلمها، نام کشورهایی که آن فیلم را به طور کامل ممنوع اعلام کردهاند نیز ذکر شده است.
Cannibal Holocaust (1980)
یکی از نخستین فیلمهای سبک Found Footage (فیلمهایی که به صورت اول شخص توسط یکی از شخصیتهای درون داستان فیلم ضبط میشوند و حس واقعگرایانهی خاصی را به همراه دارند) از قضا جزو معروفترینهای این سبک نیز به شمار میرود و تنها کافی است یک بار آن را تماشا کنید تا برای همیشه سکانسهای تکاندهنده و آزاردهندهاش در حافظهتان ثبت شود.
فیلمبرداری فیلم ممنوعه Cannibal Holocaust کاملا مشابه فیلمهای مستند صورت گرفته و به همین دلیل حین تماشا کردنش، حس تماشای یک مستند راجع به قبیلههای بومی و آدمخوار ساکن در عمیقترین و دور افتادهترین نقاط جنگل آمازون را به بینندهاش منتقل میکند. نحوهی فیلمبرداری و استفاده از تکنیکِ دوربین روی شانه، میزانسن مستندگونه، هنرنمایی بسیار خوب و باورپذیر بازیگران حاضر در پروژه و همچنین از همه مهمتر، گریمهای طبیعی به کار رفته بر روی صورت و بدن اعضای قبیلههای موجود در داستان و طراحی لباسهایشان، همگی به گونهای در کنار هم قرار گرفتهاند که باعث به وجود آمدن یک نمایش بسیار واقعگرایانه و طبیعی شدهاند.
میزانِ واقعی بودن و طبیعی به نظر رسیدنِ بعضی از سکانسهای شکنجه در فیلم Cannibal Holocaust به قدری زیاد است که حتی باعث شد بعد از اکران فیلم، نظر مراجع قضایی به سمت سازندگان این اثر جلب شد و حتی از اعضای ارشد تیم تولید فیلم از جمله کارگردان بازجویی کردند تا مطمئن شوند که در طول ساخت این فیلم هیچگونه جنایتی صورت نگرفته و تمامی سکانسهای فیلم با استفاده از گریم و ترفندهای مختلف فیلمسازی تولید شدهاند و هیچ بازیگری در طول پروسهی ساخت فیلم آسیب ندیده است. همچنین برای اثبات اینکه هیچ هنرپیشهای در طول ساخت این فیلم آسیب ندیده، تمامی بازیگران در انظار عمومی حاضر شدند تا شک و تردید موجود حول این موضوع به طور کامل برطرف شود.
اما این پایان دردسرهای فیلم Cannibal Holocaust نبود و یک مورد دیگر نیز وجود دارد که بیشتر از هر موضوع دیگری به شهرت این فیلم ضربه وارد کرد و همچنین به دلیل اصلی ممنوعیت پخش این فیلم در بسیاری از کشورها تبدیل شد. اینطور که از شواهد پیداست، در آن دسته از سکانسهایی که شاهد شکار و سلاخی شدن حیوانات هستیم، متاسفانه تیم تولید از حیوانات واقعی استفاده کرده و همین موضوع باعث ممنوعیت پخش فیلم در بسیاری از کشورها شد و همچنین بازخورد بسیار منفی منتقدین را نیز در پی داشت. برای مثال در یکی از سکانسهای بسیار آزاردهندهی فیلم، شخصیتهای اصلی داستان، یک لاکپشت بسیار بزرگ را از رودخانه بیرون میکشند، سرش را قطع میکنند، لاکش را از پشتش جدا میکنند و سپس آن را روی آتش کباب میکنند و میخورند. سازندگان فیلم در این سکانس از یک لاکپشت واقعی استفاده کردهاند و از طرفی نیز هنرپیشههای حاضر در این سکانس نیز لحظات بسیار سخت و دشواری را حین سلاخی کردن و خوردن این لاکپشت سپری کردهاند.
استرالیا، پادشاهی متحده بریتانیا، ایالات متحده آمریکا و ایتالیا، از جمله کشورهایی هستند که حداقل در یک مقطع زمانی نزدیک به زمان اکران فیلم Cannibal Holocaust، آن را به طور موقت ممنوع اعلام کرده بودند. ایسلند، نیوزیلند، مالزی، فیلیپین، نروژ و فنلاند نیز از جمله کشورهایی هستند که پخش و فروش فیلم Cannibal Holocaust همچنان در بازار داخلی آنها غیرقانونی و کاملا ممنوع در نظر گرفته شده است. فیلم Cannibal Holocust یکی از فیلم های ممنوعه و جنجالی تاریخ است که تماشای آن برای هر کسی پیشنهاد نمیشود.
Salo, or the 120 Days of Sodom (1975)
معمولا وقتی در جمع فیلمبازها صحبت از فیلم های جنجالی و ممنوعه به میان آورده میشود، بدون شک هستند کسانی که پیش از هر فیلم و اثر دیگری، اسم این فیلم را مطرح کنند: فیلم Salo, or the 120 Days of Sodom؛ فیلمی که به کارگردانی پیر پائولو پازولینی (Pier Paolo Pasolini) کارگردان معروف ایتالیایی در انتقاد به حاکمین فاشیست ایتالیا که در دهههای منتهی به تاریخ تولید فیلم سکاندار قدرت و حکومت در کشور ایتالیا بودند، ساخته شده و از حق نگذریم، در زمینهی به نقد کشیدن سیاستمداران فاشیست، ظالم، بیرحم و بعضا نارسیست و خودشیفتهی آن روزهای ایتالیا، زبان بسیار تند و تیزی دارد و همین گستاخی بیش از اندازهی فیلم Salo بود که کارگردان کاربلدش یعنی پازولینی را به بدترین شکل ممکن به کشتن داد!
فیلم ممنوعه Salo, or the 120 Days of Sodom روایتگر یک گردهمایی 120 روزه با حضور قدرتمندترین چهرههای سیاسی کشور از جمله رئیس جمهور و وزرایش است که به همراه یک گروه چند ده نفره از دختران و پسران نوجوان و کم سن و سال، در یک عمارت بزرگ دور هم جمع میشوند و به شیطانیترین شکل ممکن به تفریح و خوشگذرانی میپردازند.
پازولینی در فیلم Salo سعی میکند نیمهی تاریک و پنهان قدرتمندترین افراد کشورش را به تصویر بکشد. پازولینی عمیقا به این تئوری باورمند است که انسانهایی که در راس هرم قدرت به تخت رهبریشان تکیه میزنند و کنترل یک کشور با میلیونها آدم را به دست میگیرند، معمولا بعد از به دست آوردن پول بینهایت و قدرتی فراتر از قانون، وسوسهی زیادهخواهی و طمع انسانیشان باعث میشود در قدم بعدی پس از پول و قدرت، کنترل انسانها را به دست بگیرند و به مقام خدایی بر روی زمین برسند. گروه سیاستمدارهای فاسد و شروری که در فیلم Salo به تصویر کشیده شدهاند نیز دقیقا این مسیر طمع و زیادهخواهی را طی کردهاند و حالا وارد فاز بعدیشان شدهاند. آنها گروهی از جوانان را به طور کامل در اختیار گرفتهاند و همچنین هر اثری که از آنها در دنیای بیرون از این عمارت وجود داشته را کاملا پاکسازی و آنها به یک موجود شبحگونهی بیهویت تبدیل کردهاند تا هرکاری بخواهند بتوانند با آنها انجام دهند. از شکنجههای فیزیکی مثل کتک زدن، کشیدن ناخنها و به قتل رساندن بر اثر شکنجههای طولانی گرفته، تا شکنجههای روحی و روانی شدیدی مثل تحقیر کردن و پوشاندن لباس جنس مخالف و همچنین خوراندن فضولات انسانی به طور اجباری! آدمهای بزرگسال و قدرتمندی که در این فیلم مشاهده میکنیم، تنها در ظاهر آدم به نظر میرسند اما در باطن، هیولاهای بیرحم و فاسدی هستند که آدم به سختی باورش میشود که احتمالا نمونهی واقعیشان نیز در طول تاریخ وجود داشته!
بعد از اولین اکران خصوصی فیلم Salo, or the 120 Days of Sodom و سه هفته قبل از اکران عمومیاش، پیر پائولو پازولینی در ساحلی در شهر اوستیا در رومِ ایتالیا، به فجیعترین شکل ممکن به قتل رسید یا بهتر است بگوییم سلاخی شد! به قتل رسیدن پازولینی و همچنین محتوای بسیار آزاردهنده و غیرقابل تحمل فیلم Salo، دست به دست هم دادند تا این اثر به یکی از جنجالیترین فیلمهای تاریخ تبدیل شود. استرالیا، فنلاند، نیوزیلند، سریلانکا، پادشاهی متحده، ایتالیا و کانادا از جمله کشورهایی هستند که در زمان اکران فیلم Salo, or the 120 Days of Sodom به طور کامل پخش آن را ممنوع اعلام کردند. در حال حاضر فیلم Salo همچنان در دو کشور ایران و سنگاپور جزو فیلم های ممنوعه محسوب میشود و توزیع آن پیگرد شدید قانونی را در این دو کشور به دنبال خواهد داشت.
A Clockwork Orange (1971)
استنلی کوبریک به عنوان یکی از کارگردانان افسانهای تاریخ هالیوود، همیشه فیلمهای عجیب و غریبی میساخته و علاقهی زیادی هم به سوژههای جنایی، ضد اجتماعی و روانپریشانه داشته است. در بین تمامی 13 پروژهی سینمایی کارگردانی شده توسط استنلی کوبریک، بدون شک این فیلم A Clockwork Orange است که لقب عجیبترین و جنجالیترین فیلم در بین آرشیو 13 گانهی فیلمهای سینمایی کارگردانی شده توسط استنلی کوبریک را به خودش اختصاص میدهد. یکی دیگر از فیلم های ممنوعه تاریخ که بررسی عمیقی از روان انسان انجام میدهد.
فیلم A Clockwork Orange با اقتباس از روی رمانی به نویسندگی آنتونی برگس (Anthony Burgess) ساخته شده و روایتگر داستان یک نوجوان ضداجتماع به نام الکس دیلارج (Alex DeLarge با هنرپیشگی Malcolm McDowell) است. یک جنایتکار به شدت خشن که دوران توانبخشی خودش را سپری میکند و همزمان سوالات اساسی بسیاری را در رابطه با آزادیهای اجتماعی و دولتهای تمامیتخواه مطرح میکند و به این پرسش میپردازد که در ازای به دست آوردن امنیت، تا چه اندازه باید آزادیهای فردی خودمان را محدود کنیم؟
فیلم A Clockwork Orange مفهوم بسیار جدی و مهمی را مورد بررسی قرار میدهد، اما این خشونت افسارگسیخته و سکانسهای خشن آدم کشی و حتی تجاوز است که این فیلم را به یک اثر جنجالی، نامتعارف و دردسرساز تبدیل میکند. فیلم A Clockwork Orange یک سکانس تجاوز بسیار خشن و آزاردهنده را در خود جای داده که به خاطر وجود عناصر تمسخرآمیز در این سکانس، آن را به یکی از عجیبترین سکانسهای تجاوز در تاریخ سینما تبدیل میکند، سکانی که باعث شده این فیلم تبدیل به یکی از فیلم های ممنوعه سینما شود.
موردی که بیشتر از همه باعث جنجالآفرین بودن این فیلم شده، نه خشونت افسارگسیخته و غیرقابل تحملش، بلکه خشونتهای جنسی و محتویات برهنهی موجود در آن است که فیلم A Clockwork Orange را تا این اندازه نامتعارف و غیرمعمولی نشان داده. زمانی که فیلم A Clockwork Orange برای اولین بار در کشورهای کانادا و انگلستان به اکران رسید، خانواده استنلی کوبریک که شهروندان رسمی این دو کشور بودند، نامههای متعددی را با محتوای تهدید به قتل دریافت میکردند و همین موضوع باعث شد تا استنلی کوبریک به دستور مستقیم خودش اکران این فیلم در کانادا و ایالات متحده را متوقف کند. به همین دلیل بود که به مدت سی سال، هیچ سالن نمایشی در کانادا یا انگلستان اجازهی پخش فیلم A Clockwork Orange را نداشت. از سویی دیگر یکی از گروههای مذهبی نسبتا قدرتمند در آن سالها که با نام دفتر ملی کاتولیک (National Catholic Office for Motion Pictures) شناخته میشد، به طور کامل تماشای این فیلم را برای مسیحیان معتقد به کلیسای کاتولیک، ممنوع اعلام کرد. فنلاند، برزیل، آفریقای جنوبی، مالزی، سنگاپور، مالتا و کره جنوبی نیز از جمله کشورهایی بودند که اکران فیلم A Clockwork Orange را در سینماهای خود تحریم و ممنوع اعلام کردند.
Last Tango in Paris (1972)
فیلم Last Tango in Paris را میتوان جنجالیترین فیلم موجود در کارنامهی بلند و درخشان مارلون براندو دانست و صد البته فیلمی که در لیست فیلم های ممنوعه تاریخ سینما قرار میگیرد. فیلمی که در مقایسه با آثار زمان خودش، جسارت بسیار زیادی به خرج میدهد و سعی میکند بیپرده و بدون هیچگونه خودسانسوری، محتوای عمیقا جنسی و اِروتیک خودش را با کمترین میزان سانسور و حذف صحنههای جنجالی، روی پردههای نقرهای سینما به نمایش بگذارد و به نوعی چراغ اولِ به نمایش گذاشتن محتواهای شدیدا جنسی و بزرگسالانه در سینما را روشن و کار را برای فیلمسازان بعدی آسانتر کند.
فیلم Last Tango in Paris به کارگردانی برناردو برتولوچی (Bernardo Bertolucci)، مارلون براندو و ماریا اشنایدر (Maria Schneider) را به عنوان شخصیتهای اصلی و مکمل به همراه دارد. داستان فیلم حول محور شخصیت اصلی داستان با بازی مارلون براندو جریان پیدا میکند و ماجرای مرد میانسالی را روایت میکند که همسرش را از دست داده و مجردی زندگی میکند تا اینکه یک رابطهی به شدت مشکوک و رازآلود را با دختری جوان و اهل پاریس آغاز میکند و مابقی فیلم نیز صرف به تصویر کشیدن زوایای پنهان این رابطهی عاشقانه میشود.
تمامی حواشی دردسرساز فیلم Last Tango in Paris ریشه در سکانسهای عاشقانه و بیپردهی موجود در فیلم دارند و همچنین افشاگری غافلگیرکنندهی ماریا اشنایدر که مدتی پس از اکران فیلم مدعی شد در طول پروسهی ساخت این فیلم، به ویژه طی روزهایی که مشغول ضبط سکانسهای عاشقانهی فیلمنامه به همراه مارلون براندو بودهاند، هردو همکار مرد این هنرپیشهی زنِ جوان یعنی مارلون براندو شخصیت اصلی فیلم و برناردو برتولوچی کارگردان، رفتار بسیار ناشایست و نامحترمانهای با این هنرپیشه داشتهاند و گاهی اوقات روند ضبط سکانسهای عاشقانه به نحوی پیش میرفته است که مارلون براندو عملا حین ضبط این سکانسها، به ماریا اشنایدر تعرض میکرده و برتولوچی هم نه تنها به او تذکری نداده، بلکه او را تشویق میکرد تا کارش را با شور و هیجان بیشتری انجام دهد. چرا که از نظر او سکانس بسیار جذابتری تهیه میشد و اصلا به این موضوع که ماریا اشنایدر شدیدا تحت فشارهای روحی و روانی قرار گرفته، توجهی نمیکرد.
در مجموع کل ماجرای تحریم فیلم Last Tango in Paris حول این موضوع شکل گرفته که با وجود افشاگریهای ماریا اشنایدر و اعتراضش به عملکرد غیر حرفهای و غیر اخلاقی مارلون براندو و برتولوچی، هیچگونه پیگیری قانونیای برای پاسخگو کردن براندو و برتولوچی شکل نگرفت و ماریا اشنایدر رسما به اولین ستارهی تاریخ سینما تبدیل شد که حین فیلمبرداری توسط بازیگر نقش اصلی بر علیه او تعرض جنسی صورت گرفته و کارگردان فیلم نیز از سکانسهای ضبط شده در فیلم نهایی استفاده کرده و هیچ پیگیری قانونی و اخلاقی خاصی هم انجام نشده.
آرژانتین، برزیل، شیلی، ایتالیا، پرتغال، فیلیپین، کره جنوبی، سنگاپور و ونزوئلا، از جمله کشورهایی هستند که در اعتراض به رفتار بسیار ناشایستی که در پروسه تولید فیلم Last Tango in Paris علیه ستاره زن این فیلم، ماریا اشنایدر صورت گرفته، این فیلم را به طور کامل در سالنهای سینماییشان تحریم کردند و آن را تبدیل به یکی از فیلم های ممنوعه تاریخ و جهان سینما ساختند.
The Last Temptation of Christ (1988)
کُفر! (Blasphemy!)، واژهای بود که پس از اکران فیلم The Last Temptation of Christ توسط هزاران نفر از پیروان دین مسیحیت، در سرتاسر جهان فریاد زده شد تا اعتراض خود را به گوش مارتین اسکورسیزی، کارگردان جسور این فیلم درام مذهبی – تاریخی برسانند.
فیلم The Last Temptation of Christ به کارگردانی مارتین اسکورسیزی، یک ورژن بسیار متفاوت و شاعرانه از عیسی مسیح را به تصویر میکشد و بازیگر بسیار حرفهای و با احساسی نظیر ویلم دفو (Willem Dafoe) را نیز برای بازی در نقش عیسی مسیح انتخاب کرده است. در این فیلم برای اولین بار – حداقل در دنیای سینما برای اولین بار – به این موضوع پرداخته میشود که شاید عیسی مسیح در مقطعی از زندگی خودش، احتمالا به داشتن یک دوست دختر نیز فکر میکرده و همین موضوع مستقیما در اسم رسمی فیلم به عنوان آخرین وسوسهی مسیح مورد اشاره قرار گرفته است. موضوع حساسی که خیلی سریع صدای مذهبیون را درآورد و رفتهرفته این فیلم مهم و جذاب تبدیل به یکی از فیلم های ممنوعه شد.
حتی مطرح کردن این تئوری تاریخی – مذهبی به عنوان سناریویی برای ساختن یک فیلم سینمایی با محوریت شخصیت عیسی مسیح، به قدری مورد خشم و غضب مسیحیان از سرتاسر جهان، به ویژه در اروپا و ایالات متحده آمریکا قرار گرفت که احتمالا تا سالهای سال، هیچ صاحب سالن نمایشی جرات نمیکند که نسخهای از فیلم The Last Temptation of Christ را به نمایش درآورد.
در سال 1988 همزمان با شروع اکرانهای عمومی این فیلم، در یکی از سالنهای سینمایی شهر پاریس، همزمان با به نمایش درآمدن فیلم ممنوعه The Last Temptation of Christ یک بمب در سالن سینما منفجر شد و عدهی بسیار زیادی را به شدت زخمی کرد. همزمان با این اتفاق، جمعیت بسیار زیادی در سرتاسر اروپا و ایالات متحده آمریکا، به تولید و پخش این فیلم شدیدا اعتراض کردند و بسیاری از صاحبین سالنهای تئاتر در سرتاسر ایالات متحده، تهدیدهای مرگ زیادی را دریافت کردند و اگر یکی از آنها از روی سماجت مجددا فیلم The Last Temptation of Christ را به نمایش در میآورد، به احتمال بسیار زیاد قرار بود یک بار دیگر حادثهی پاریس تکرار شود. به همین دلیل یک نوع ممنوعیت غیر رسمی گریبانگیر فیلم تاریخی – مذهبی مارتین اسکورسیزی شد و دیگر هیچ سالن سینماییای اقدام به اکران دوبارهی این فیلم نکرد.
فیلم The Last Temptation of Christ هیچوقت به طور رسمی در اکثر کشورهای اروپایی و ایالات متحدهی آمریکا از سوی مراجع قانونی ممنوع اعلام نشد و این تهدیدات خودسرانه و آتش به اختیار عدهای از مسیحیان تندرو بود که جلوی پخش سراسری این فیلم را در بسیاری از کشورهای غربی گرفت. با این وجود اما کشورهایی مثل یونان، آفریقای جنوبی، ترکیه، مکزیک، اسرائیل، شیلی و آرژانتین به طور کامل اکران فیلم سینمایی The Last Temptation of Christ را ممنوع اعلام کردند. جالب است بدانید که پخش این فیلم همچنان در کشورهای فیلیپین و سنگاپور غیرقانونی است!
I Spit on Your Grave (1978)
اگر سن کافی برای به خاطر داشتن سینمای آمریکا در دهه 70 میلادی را داشته باشید یا از روی علاقه، فیلمهای خبرساز این دوره از هالیوود را دنبال کرده باشید، پس حتما میدانید که که فیلم بسیار جنجالی، خبرساز و ممنوعه وِس کرِیوِن (Wes Craven) به نام The Last House on the Left چگونه توانسته بود در سال 1972 با سکانسهای وحشیانهی تجاوز و شکنجهاش، به اثر موردعلاقهی فیلمبازهای دیوانه تبدیل شود و حسابی در رسانهها سر و صدا کند و خیلی سریع تبدیل به یکی دیگر از فیلم های ممنوعه سینما شود.
چند سال بعد از آن فیلمِ سراسر شکنجه، تجاوز، جیغهای بلند و انتقامهای خونین، مِیر زارکی (Meir Zarchi) با یک اثر خونین و مملو از درد و شکنجه به نام I Spit on Your Grave از راه رسید و مانند یک ریبوت وفادار به نسخهی ارجینال، تصمیم گرفت هیچکدام از انتقادهای وارد شده به فیلم وِس کریوِن را جدی نگیرد و با چند برابر کردن میزان و شدت سکانسهای تجاوز و شکنجههای جنسی، یک فیلم کالت تمام عیار برای فیلمبازهای غیر عادی و دیوانهی علاقهمند به تماشای سکانسهای شکنجه و تجاوز، به ارمغان بیاورد.
فیلم I Spit on Your Grave با یک سناریوی تجاوز آغاز میشود و سپس با سلسلهای شکنجهها و تجاوزهای پیاپی با هدف انتقام گرفتن، ادامه پیدا میکند. با اینکه این فیلم از لحاظ تجاری دستاورد خاصی به دست نیاورده بود و از سوی اغلب منتقدین و مخاطبین نیز شدیدا مورد نقد و اعتراض قرار گرفته بود، در هر صورت، چهار دنبالهی دیگر برای آن به انتشار رسیدند که یکی مسخرهتر از دیگری بودند و هیچ دستاورد اقتصادی خاصی هم به همراه نداشتند.
تنها دلیل ادامه دادن این سری، گروهی از طرفداران معلومالحالِ آن بودند که صرفا برای تماشای ویدئوهای معروف به snuff دنبالههای این مجموعه را دنبال میکردند و رسما یک فیلم کالت تمام عیار از I Spit on Your Grave ساخته بودند که به جز خود اعضای این کالت، هیچ مخاطب دیگری برای تماشای آنها به سینما نمیرفت. البته اگر میشد سالنی را پیدا کرد که در ابتدا این فیلمها را اکران کند!
اکران فیلم I Spit on Your Grave در کشورهای ایرلند، نروژ، ایسلند، آلمان غربی، کانادا و انگلستان به طور کامل ممنوع اعلام شد و دو کشور ایالات متحده آمریکا و کانادا نیز بعدها یک نسخهی سانسورشدهی آن را در دسترس عموم قرار دادند. فیلم I Spti on Your Grave یکی از دیوانهوار ترین فیلم های ممنوعه تاریخ سینما محسوب میشود.
Brokeback Mountain (2005)
سالها پیش از اینکه سیاستهای Woke و المانهای کوئیر دنیا را به شکلی امروز مشاهده میکنیم، فتح کنند، فیلمی نظیر Brokeback Mountain را داشتیم که به شکل غیرقابل باوری، چارتهای باکس آفیس را در سال 2005 فتح کرده بود و به قدری روی زبان افتاده بود و فروش خوبی را تجربه میکرد که عدهی بسیار زیادی از اینکه یک فیلم با تم کوئیر و شخصیتهای اصلی همجنسگرا تا این اندازه توانسته موفق ظاهر شود و چارتهای فروش را فتح کند، حسابی خشمگین شده بودند.
فیلم Brokeback Mountain از یک سو شروعی بر فیلمهای کوئیری بود که با استقبال نسبی مردم مواجه میشدند و از سویی دیگر، احتمالا اولین و آخرین فیلم از این قبیل فیلمهای کوئیر بود که تا این اندازه مورد استقبال مخاطبین جریان اصلی قرار میگرفت و ستارههای اصلیاش نیز مورد آزار و اذیت افراد مذهبی تندرو و دیگر مخالفین این جریان اجتماعی جدید، قرار نمیگرفتند.
فیلم Brokeback Mountain که خیلی زود به یک منبع الهام فراگیر برای جوکهای مربوط به همجنسگرایی تبدیل شد، داستان دو مرد خانوادهدار با هنرنماییهای جیک جینلهال و هیث لجر را روایت میکرد که هر چند ماه یک بار، از همسرانشان خداحافظی میکردند و چند روزی را در کنار یکدیگر در کوهستانهای بروکبک سپری میگذراندند.
همانطور که انتظار میرفت، این فیلم در تعدادی از کشورهای آسیایی و همچنین اکثر کشورهای موجود در منطقه خاورمیانه، به خاطر سوژههای همجنسگرایانهاش به طور کامل تحریم شد و حتی در بعضی از شهرهای ایالات متحده مثل Salt Lake City، تعدادی از سالنهای تئاتر از به نمایش گذاشتن فیلم Brokeback Mountain جلوگیری کردند که این اثر فوقالعاده نیز در لیست فیلم های ممنوعه سینما قرار بگیرد.
همچنین به خاطر مشغول به کار بودن تعدادی از داوران مسن و قدیمی آکادمی اسکار در آن سال، با وجود موفقیتهای تجاری و همچنین استقبال زیاد بسیاری از منتقدین از این فیلم، درنهایت جایزهی بهترین فیلم سال به فیلم Crash اهدا شد. اگر فیلم Brokeback Mountain به جای سال 2005 در سالهای اخیر به اکران میرسید، قطعا به جای واگذار کردن جایزهی اصلی به یک فیلم میانردهی خوب، به یکی از پرافتخارترین آثار در تاریخ جوایز آکادمی اسکار تبدیل میشد.
چین، امارات متحده عربی، مالزی و باهاماس از جمله کشورهایی هستند که به خاطر مسائل همجنسگرایانهی موجود در فیلم، به طور کامل اکران فیلم Brokeback Mountain را ممنوع اعلام کردند. کشور لبنان، یکی از معدود کشورهای اسلامی بود که با وجود بسیاری از گروههای مسلمان تندرو، یک نسخهی شدیدا سانسور شده از این فیلم را در تعدادی از سالنهای سینماییاش به اکران درآورد.
Lightyear (2022)
انیمیشن سینمایی Lightyear در سال 2022 حواشی زیادی را به وجود آورد و شاید بتوان گفت از رده خارج شدنِ زودهنگام این انیمیشن نیز دقیقا به خاطر همین حواشی رقم خورده است. شاید عجیب باشد که چطور یک انیمیشن میتواند تبدیل به یکی از فیلم های ممنوعه تاریخ سینما باشد که در ادامه به توضیح آن پرداختیم.
فیلم Lightyear از لحاظ تجاری، مارکتینگ و تبلیغات، چالشهای بسیار زیادی را پشت سر گذاشت و با اینکه فروش بسیار خوبی را در سال 2022 تجربه کرد، میتوانست حتی از اینها هم بزرگتر ظاهر شود و خودش را به یکی از پرفروشترین انیمیشنها در یک دههی اخیر تبدیل کند. اما به خاطر یک دندگی و لجاجت مدیران دیزنی، سرنوشت دیگری برای فیلم Lightyear رقم خورد.
این انیمیشن سینمایی به خودی خود از لحاظ مارکتینگ و برندسازی برای شخصیت اصلی فیلم، با چالشهای متعددی مواجه شده بود. شخصیت لایتیر (با صداگذاری کریس ایوانز) کاراکتری بود که عروسک لایتیر در سری Toy Story از روی آن ساخته شده بود و حالا این فرصت فراهم شده بود که نگاه عمیقتری به کاراکتر اصلی لایتیر داشته باشیم و ماجرای تبدیل شدنش به یک الگو و یک اسطوره در دنیای فانتزی پیکسار را مرور کنیم. دیزنی و پیکسار وظیفه داشتند در طول کمپینهای تبلیغاتی انیمیشن Lightyear میلیونها طرفدار و مخاطب از سرتاسر جهان را با ایدهی شخصیت لایتیر و ارتباط او با اسباببازیِ این شخصیت در سری انیمیشنهای Toy Story آشنا کنند و همین موضوع به یک چالش تجاری برای دیزنی و پیکسار تبدیل شده بود.
با این وجود اما ظاهرا این چالش برای دیزنی کافی نبود و مدیران این شرکت تصمیم گرفتند که کار را برای تیم انیمیشنسازی استودیوی پیکسار دشوارتر کنند. ماجرای اصلی از این قرار است که در انیمیشن Lightyear یک شخصیت مونث به نام آلیشا وجود دارد که فرمانده و دوست صمیمی لایتیر بوده و با زنی به نام کیکو ازدواج میکند. سازندگان این انیمیشن در تیم پیکسار، در ابتدا یک سکانس بوسه بین کاراکترهای آلیشا و کیکو را به تولید میرسانند اما تصمیم میگیرند که در محصول نهایی، این سکانس بوسه را از فیلم حذف کنند. اما مدیران دیزنی تاکید میکنند که این سکانس حتما باید در انیمیشن وجود داشته باشد.
پافشاری دیزنی برای قرار دادن سکانس بوسهی آلیشا و کیکو در انیمیشن Lightyear همانا و ممنوع اعلام شدن این انیمیشن در بسیاری از کشورهای اسلامی همانا امارات متحده عربی، لبنان، اردن، مالزی، اندونزی، بحرین، مصر، عمان، قطر، عربستان سعودی، فلسطین، سوریه و عراق، همگی از جمله کشورهای مسلمانی هستند که به خاطر وجود همین یک صحنه، از اکران انیمیشن Lightyear در سینماهایشان جلوگیری کردند. چرا که به عقیدهی آنها انیمیشن Lightyear با هدف جذب کودکان ساخته شده و چنین محتوایی نیز اساسا مناسب کودکان نیست.
South Park: Bigger, Longer & Uncut (1999)
انیمیشن South Park: Bigger, Longer & Uncut یکی از ساوث پارکیترین آثاری است که تیم خلاق پشت فرنچایز کمدی و جنجالی South Park تا به حال تولید کرده است. اثری که بخاطر نقد تند و تیزش تبدیل به یکی از جالبترین فیلم های ممنوعه تاریخ سینما شد. در اولین اکران سینمایی و بلند انیمیشن South Park که در سال 1999 به وقوع پیوست، شاهد یک سکانس عاشقانه و موزیکال با حضور افتخاری صدام حسین و شیطان هستیم که به جرات میتوان گفت یکی از خارقالعادهترین موزیکالهای طنز انیمیشنی در تاریخ سینما و انیمیشن به شمار میرود.
در این سکانس کوتاه، صدام حسین و شیطان در یک اتاق، موقعیتی عاشقانه و رمانتیک را رقم میزنند و درحالی که شیطان از بیتوجهیهای صدام خسته شده و میخواهد تنهایی به زمین برگردد و در آنجا حکمرانی کند، صدام حسین برای او یک ترانه با شعری راجع به شرارتهای شیطانیاش اجرا میکند و سعی دارد شیطان را راضی کند تا او را هم با خودش به زمین ببرد تا در کنار هم بتوانند یک حکمرانی جهنمی تمام عیار را بر روی زمین راهاندازی کنند.
البته که انیمیشن South Park: Bigger, Longer & Uncut هیچ مشکلی برای اکران در کشورهای مختلف نداشت و تنها در کشور عراق مورد تحریم بسیار شدید حکومتی در سال 1999 قرار گرفت. در آن سال صدام حسین همچنان در عراق درحال حکومت بود و انتشار چنین انیمیشنی، آن هم در سطح جهانی، قطعا حسابی در کشور عراق جنجالآفرین و مشکلساز بوده. تا همین امروز نیز عدهی زیادی به دنبال یافتن پاسخ این سوال هستند که آیا صدام حسین توانست در آخرین روزهای عمرش قبل از سرنگونی و اعدام شدنش، این سکانس را تماشا کند یا نه؟
A Serbian Film (2010)
فیلم ممنوعه A Serbian Film یک فیلم صربستانی غمانگیز و تکاندهنده است که واقعا نمیتوان تماشای آن را به هرکسی پیشنهاد کرد. این فیلم هم مثل خیلی دیگر از فیلم های ممنوعه و تحریم شدهی موجود در این لیست، با موضوعاتی مثل تجاوز، شکنجه و ضربههای روحی و روانی شدید سروکار دارد و قطعا حین مشاهدهی آن اوقات بسیار تلخی را سپری خواهید کرد.
فیلم A Serbian Film تمام ویژگیهای یک فیلم خشن، حالبهمزن، بیرحم و تکاندهنده را در خود جای داده و از قرار معلوم، یک تصویر تمثیلی از وضعیت مردم صربستان تحت حاکمیت یک دولت فاسد محسوب میشود. قطعا هر بینندهای قدرت کافی برای چشم بر نداشتن از صفحه نمایشگر و به پایان رساندن این فیلم را ندارد و اگر هم داشته باشد، ممکن است به اندازهی کافی با محتویات فرهنگی مردم صربستان آشنا نباشد و نتواند مفهوم پنهان در پسِ سکانسهای مشمئزکنندهی موجود در این فیلم را درک کند.
جالب است بدانید که خود کشور و دولت فعلی صربستان، مشکلی با اکران فیلم A Serbian Film در این کشور نداشت. نخستین ممنوعیت این فیلم به تصمیم شورای شهر لندن در یک جشنواره با محوریت آثار سبک وحشت اتفاق افتاد و به سازندگان فیلم گفته شد که در صورت سانسور کردن قسمت قابل توجهی از فیلم، میتوانند اجازهی پخش فیلم A Serbian Film در این جشنواره را کسب کنند. اما سازندگان فیلم با سانسور آن موافقت نکردند و در عوض، مدتی بعد در قالب یک رویداد شخصی در جشنواره فیلم لندن، فیلم خود را به نمایش گذاشتند. پخش فیلم A Serbian Film همچنین در کشورهای استرالیا و برزیل نیز با ممنوعیت مواجه شد و تقریبا هیچوقت اجازهی اکران در این دو کشور را دریافت نکرد و این فیلم تبدیل به یکی از فیلم های ممنوعه تاریخ سینما شد.